اشاره : بخش اول اين مقاله به زيبايي هاي مادي (محسوسات) اختصاص داشت. در اين بخش ، زيبايي هاي معنوي از ديدگاه قرآن بررسي مي شود.
ب : زيبايي هاي معنوي زيبايي هاي معنوي و معقول به دليل سنخيت و نزديكي با روح انسان ، از عالي ترين درجات پر جاذبه زيبايي مورد تاكيد و تشويق دين است و در قرآن به آن توجه خاصي بمراتب بيشتر از زيبايي مادي شده است.
لذت از زيبايي معنوي براي انسانهاي صاحب كمال كه از درك عقلاني و ايماني بيشتري برخوردارند، قابل وصف نيست و انسانهاي در راه مانده از درك آنها عاجزند. در ذيل به نمونه هايي از آنها اشاره مي شود.
قرآن مي فرمايد: شكيبايي نما، شكيبايي زيبا. علامه جعفري بيان مي كند: چه بزرگ و زيباست آن روح كه در برابر حوادث و انگيزه هاي بي اساس و غيرمنطقي خود را نمي بازد و تلخي صبر و بردباري قيافه او را كه مانند پرده اي روي روحش كشيده است ، در هم و برهم نكند و تبسم با عظمت او را مبدل به گرفتگي عبوسانه ننمايد. تبسم در هنگام شكيبايي و گشادگي رواني در مقابل عوامل و انگيزه هاي كوبنده ، همان زيبايي معقول است كه هيچ تماشاگري را هر اندازه هم كه تماشايش طولاني بوده باشد، سير نمي كند. تحمل و بردباري در راه هدفهاي والاي زندگي و در برابر ناگواري ها و ناملايمات ، هيچ گونه نمود نقاشي و ترسيمي و مناظر طبيعي ندارد؛ ولي از زيبايي اي برخوردار است كه هر گونه زيبايي را معنا و محتوا مي بخشد.
عقل يكي ديگر از مصاديق زيبايي معنوي است كه صاحب آن از جمال و زيبايي معقول برخوردار است.
امام حسن عسكري (ع) فرمود: زيبايي صورت جمال ظاهري است و زيبايي عقل جمال باطني.
هيچ جمالي زيباتر از عقل نيست.
فهم و بينش كامل از موهبتهاي زيباي الهي است كه موجب سعادت و خير و وصول به حقيقت و جذب زيبايي ها مي شود. عقل اولين نعمتي است كه خداوند خلق كرد. خداوند عقل را خلق كرد و آن اولين مخلوق است و در همين حديث ، امام براي عقل 75لشكر (خصلت) شمارش كرده كه هر كدام به تنهايي يك زيبايي معنوي است و در حديثي ديگر امام صادق (ع) فرمود: خداوند عقل را زينت خلقش قرار داد.
در نگاه زيباشناسي ، دين يكي از مظاهر و نمود زيبايي علم است.
امام علي (ع) مي فرمايد: دانش ، زيور و زيبايي انسان است.
شاهكاري هاي شگفت انگيز رفتاري و صنعتي و هنرآفريني ها از بركت وجود علم است.
علم ، حياتبخش است.
علم ، لباس زيبايي است كه بر اندام انسان كشيده مي شود و اعمال او را زيبا مي گرداند و انتخابي زيباگرانه دارد.
انديشه و نيت زيبا در اعمال و رفتار نسبت به خدا و هستي ، يكي ديگر از زيبايي هاي معنوي است.
نيت زيبا حاكي از ديد مثبت و زيباگرايانه به جهان اطراف انسان است.
امام علي (ع) مي فرمايد: نيت خوب ، زيبايي سيرت هاست.
ذوق و شهود و احساس زيبايي جويي آدمي نمي تواند صحنه زيباي چشم پوشي از انتقام را ترسيم كند. آيا زيباتر از صحنه عفو و گذشت سراغ داريد؟ امام علي (ع) مي فرمايد: زيباترين افعال قدرتمند، عفو و گذشت است.
خداوند مي فرمايد: با عفو و بخشش كه زيباست ، از لغزشهاي مردم در گذر.
جدايي هاي هدايت گونه از منحرفان و تبهكاران و صحنه ها و مكانهايي كه با روح الهي انسان سازگاري ندارد، جلوه اي از زيبايي هاي استقلال و اصالت روح زيباطلب انسان است و با اين هجرت و جدايي خود، به دنبال اصلاح و ايجاد تغيير در طرف مقابل و كشانيدن او به زيبايي هاست قرآن مي فرمايد: "به آنچه مي گويند ، بردبار باش و از آنان دوري گزين ؛ دوري و جدايي زيبا." علامه جعفري مي گويد: روح چنين شخصي از نوعي زيبايي عالي برخوردار است كه خود بيش از همه از آن زيبايي لذت مي برد. اين آرمان معقول نشان دهنده آن كمال زيباست كه با وجود آمدن يك عامل نفرت و انزجار، روح خود را مبدل به خزان نمي كند كه هم طراوت و سرسبزي و شاخسارهاي روح خود را از بين ببرد و هم روح آن كس را كه از او جدا شده است.
توجه و لذت بردن از جمال مطلق ، هدف و نهايت عشق ورزي است.
شايد براي همه انسانها بدون مقدمه و واسطه ، رسيدن به اين هدف ممكن نباشد؛ ولي مي شود از مقدمات و مراتب نازل زيبايي شروع كرد و با استمداد از حس كمال طلبي ، به مراتب عالي زيبايي يعني كمال مطلق رسيد. بوعلي سينا رابطه اين دو را بدين صورت بيان كرده است : خداوند جمال دايم و نهايي است و در طبيعت ، زيبايي اي نهفته است كه موجب رغبت و محبت به خداوند مي شود. بنابراين جمال مادي وسيله عروج است ، نه هدف.
سير و سلوك جمالي مراحلي دارد كه بايد پله پله طي شود و يكي از اصول مكتب جمال اين است كه زيبايي هاي مادي و زميني و مجازي نه تنها سزاوار عشق ورزي نيستند، بلكه اگر كسي از اين پل ها عبور نكند، به مقصد حقيقي نخواهد رسيد؛ يعني زيبايي مراتبي دارد. عده اي در زيبايي هاي مقدمي و محدود و ناقص توقف مي كنند و عده اي ديگر از اينها گذر كرده و به هدفهاي عالي زيبايي هاي معنوي مي رسند و به جايي مي رسند كه چهره و جمال الهي را مشاهده مي كنند. در قرآن شريف ، عشق ورزي به زيبايي هاي دنيوي ، به عنوان وسيله به رسميت شناخته شده و تاييد گرديده است.
اين عشق هاي محسوس و مادي در نهايت به عشق معنوي و به مرحله عشق الهي صعود مي كند. از منظر قرآن تمام زيبايي هايي كه در نمايشگاه طبيعت موجود است و زيبايي هايي كه محصول فكر و ذوق انسان است ، اگر فاسد نباشد ، مثل زيبايي هاي معنوي به خداوند نسبت داده شده و به يك نقطه ختم مي شود. تمام اين جلوه هاي زيبايي در اطراف يك مركز و اصل مي چرخد. يوسف و زليخا هر دو طالب جمالند ؛ اما يوسف طالب جمال عقلي است و زليخا خواستار جمال حسي.
زليخا در آغاز راه فقط همان جمال صوري را مي بيند و يوسف در پايان راه در حسن صورت قبول مي نگرد. كلام و قلمي را كه در جستجو و تشنه زيبايي است ، با كلام امامي كه زينت بخش عابدان است ، به پايان مي رسانم : خدايا! انسان هاي مشتاق را از نظر به ديدار زيبايت محجوب و پوشيده مفرما